رها بهمنیرها بهمنی، تا این لحظه: 12 سال و 2 ماه و 2 روز سن داره

رها عشق مامان و بابا

رها بهمنی دختر اسفند ماهی من

بدون عنوان

1392/4/2 8:40
نویسنده : مامان رها
202 بازدید
اشتراک گذاری

دخترکم دیروز موهات رو کوتاه کردم و از اون آشفتگی در اومد.گرچه اینجوری خیلی ضایع شد .بس تو تکون خوردی و شیطنت کردی و جیغ زدی خاله ویدا نتونست خوب در بیاره و کلا کج و کوله شد.

حداقل خوبیش ه اینه که دیگه چشای نازت اذیت نمیشه و موهات تو چشت نمیره.

پنج شنبه برات پرستار گرفتم و گفتم بذارمت پیش اون تا با خیال راحت برم سر کار اما خانمه اصلا توجهم رو جلب نکرد.هم خیلی کثیف بود و هم خیلی تنبل و از همه بدتر خودش 2 تا بچه کوچولو داشت.

خلاصه هنوزم پیش مامان جونی.بیچاره مامان جون که داره با تو و جیغ های بنفشت سر میکنه.

عروسک من وقتی ازت میپرسیم آسمون چه رنگیه؟خیلی با مزه میگی :آبی.

خدا رو خیلی ناز صدا میکنی.دستات رو میبری بالا و میگی خدا .خدا

گاهی وقتا که من رو صدا میزنی و میگی مامان .مامااااااااااان.ماااااااااااااااامااااااااااااااااااااان.....اگه من جواب ندم عصبانی داد میزنی "هدددددددددا"

عاشق این قسمتشم.انقدر ناز اسمم رو صدا میزنی که دلم میخواد انقدر تو بغلم فشارت بدم که بری تو وجود من...

این روزها خیلی برات وقت نذاشتم و چیز خاصی بهت یاد ندادم.از لحاظ روحی به هم ریخته ام.اما هر چی کر میکنم میبینم تو دنیا هیچی ارزشمند تر از تو وجود نداره.و میخوام دوباره غرق تو شم .با صدای خنده هات مست شم و با نگاه معصومانه تو از خود بیخود شم و با در آغوش کشیدن تو غصه هام رو فراموش کنم....دخترکم تو همه کس منی.تنها دلخوشی منی.تمام وجودمی.........

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (0)