رها بهمنیرها بهمنی، تا این لحظه: 12 سال و 2 ماه و 2 روز سن داره

رها عشق مامان و بابا

رها بهمنی دختر اسفند ماهی من

بدون عنوان

1392/2/3 9:30
نویسنده : مامان رها
145 بازدید
اشتراک گذاری

سلام دختر شیرین من

دلم گرفته عزیزم.10 روزه که تورو گذاشتم مهدکودک.عذاب وجدان دارم خیلی خیلی شدید.مدام به خودم میگم واقعا ارزش داره؟؟؟؟؟؟جگر گوشه ات رو ،پاره تنت رو بسپری دست کسایی که اصلا نمیشناسشون و فقط میدونی "خاله اند." اصلا بشناسیشون و بدونی آدمهای خیلی خوبین و مسئولیت پذیرند.اما کسی که جای مادر آدم رو نمیگیره.تو اقتضای سنت نوازش مادرانه است.تو نیاز داری به آغوش من،و من درقبال تو مسئولم.نکنه دارم خودخواهی میکنم؟؟؟!!!!!نکنه با این کارم به تو و روحیه ات آسیب میرسونم.نکنه باعث شم تو ناراحت شی؟؟؟؟

رها جونم ،زندگی من کاش میتونستی باهام حرف بزنی و بهم بگی کارم درسته یانه؟؟بهم بگی اونجا بهت خوش میگذره یا نه؟بگی راضی هستی یا نه؟؟ رها خیلی دودلم مامان جون.گاهی وقتا میزنه به سرم که قید تمام مشغولیت های بیخودم رو بزنم و خودم و زندگیم رو فقط فقط صرف تو و پرورش و تربیت تو بکنم.

 

تو نابغه ای عشقم،خیلی باهوشی ،این رو همه میگن.خاله مهدکودکت هم بارها بهم گفته که تو بینظیری.میگه تا حالا بچه انقدر بااستعداد ندیدم.میگه حتما باهاش کار کنین و براش وقت بذارین ،کتاب بخونین،شعر بخونین،و کلمات رو یادش بدین.منم عصرها که خونه ام خیلی برات وقت میذارم اما نکنه کمه؟؟؟؟

رها جونم ،زود بزرگ شو وحرف بزن تا بدونم چه حالی داری....ماچماچماچماچ

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (2)

زری مامان مهدیار
4 اردیبهشت 92 9:56
دوست نازنینم اینقدر عذاب وجدان نداشته باش
مطمئن باش رها جون وقتی بزرگ بشه به داشتن مامانی مثل تو افتخار می کنه
همین که وقتی میای خونه با وجود کلی خستگی براش وقت می ذاری ازرشمنده
ایشالا که فرزند صالحی برات باشه و همه ی خستگیات رو در کنه


مرسی زری جون همیشه بهم آرامش میدی.
خوشحالم که دوستی مثل تو دارم.