بدون عنوان
دختر نازم دیگه برای خودت خانم شدی.ماشالله استعداد یادگیریت فوق العاده بالاست.مخصوصا تو حرف زدن.
الان خیلی کلمات میگی،مثلا:
تاب تاب عباسی.(مدام تو خلوت خودت اینو برای خودت میخونی)
نینی
آببب(ب رو با تاکید فراوان و با یه کسره خوشگل میگی)
جوجه
مینا
ممد
سه(من میگم یک،دو ...تو میگی سه)
و...
متاسفاه دو سه هفته ای است که مدام آبریزش بینی داری و تا حالا سه بار بردمت دکتر و کلی آنتی بیوتیک بیفایده خوردی و هنوز ادامه دارد...مامان جون میگه احتمالا داری دندون در میاری و لاغر شدنت به همین دلیله.
وزنت الان 8 کیلو و 700 گرمه که نسبت به سه هفته پیش 300 گرم کم شدی.قدت هم 78 سانتی متره.
عاشق آب بازی هستی.و مبو (گربه )رو بیشتر از مامانت دوست داری.
دیروز من و تو وبابات ناهار رفتیم سیرچ آبگرم.اونجا یه کمپ اجاره کردیم و ناهار خوردیم و بعد من و بابات اساسنامه زندگیمون رو نوشتیم و خودمون رو متعهد به انجام اون کردیم.
و بعد یک روز بینهایت زیبا و رویایی رو با هم گذروندیم.شاید این سفر کوتاهمون کم از ماه عسلمون نداشت.خیلی خوش گذشت تو دختر نازم هم که فقط برامون میرقصیدی و میبوسیدیمون و شیرین زبونی میکردی و به محض اینکه بابات به من نگاه میکرد یا بهم دست میزد سرت رو میکردی تو صورتش و دستت رو میذاشتی رو دهنت و میگفتی "وای" و بعد بابات رو میبوسیدیو بعدش من رو.از همین حالا داری به من حسودی میکنی ورو جک من...
امروز هم عمه فرانکت داره میاد پیشمون تا موقع امتحانای من مواظب تو باشه و من درس بخونم.خیلی بامعرفته.با این کارش نهایت مهربونی و محبتش رو به من نشون داد و من واقعا شرمنده شدم.و براش آرزوی بهترین ها رو دارم.