بدون عنوان

سلام عزیزم

از این همه مشغله خسته شدم .از اینکه وقت ندارم یه دل سیر بشینم پیشت و باهات بازی کنم و برات کتاب بخونم و تو برام بخندی دلم میگیره.از اینکه عصر وقتی میام خونه و تو با شوق فراوان میپری تو بغلم و میخندی و ...من انقدر خسته ام که بیشتر از 5 دقیقه کشش ندارم بغلت کنم و ببوسمت دلم میگیره....از اینک تو داری بزرگ میشی و من پیشت نیستم و لحظه لحظه رشد تو رو نمیبینم و از مامان جون میشنوم که تو این کار جدید یا این کلمه جدید رو یاد گرفتی و از اینکه من اولین کسی نیستم که تغییرات تو رو میبینه دلم میگیره...

واقعا ارزش داره؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!ارزش یه لحظه دوری از تو رو !ارزش بی تو بودن رو!!!

دلم میخواد دور تمام مشغله هام خط قرمز بکشم و تمام وقت و انرژی ام رو صرف تو و  وظیفه مادرانه ام بکنم....ای کاش شهامت این کار رو داشتم .ای کاش این وابستگی های علکی دست از سرم برمیداشتن و میتونستم....

این روزها حتی برای خودم هم وقت کم میارم چه برسه به تو و بابات...

دخترک ناز من ،مامان خودخواهت رو ببخش.و بدون هر لحظه به یاد توام و با تمام وجودم دوستت دارم.